انتخابات آمریکا و آینده افغانستان
 
(...)
JİYANEM KÜRDİSTAN
چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 18:10 ::  نويسنده : alejandro calvo       

 انتخابات آمریکا وآینده افغانستان

 

ـ محمدسرور جوادی

شب گذشته ساعت۱۰ از تلویزیون ۱ به خانه بر گشتم، کسی از آشنایان مهمان بود، پرسید درین نا وقت شب کجا بودی؟ به شوخی گفتم سر نوشت آمریکا را تعیین می کردیم! این مزاح کمی هم صبغه جدیت دارد؛ ممکن نیست در جهان امروزی به تنهایی تصمیم بگیری وبه تنهایی به جایی برسی.

شب گذشته در برنامه آماج من هم در کنار سردار محمد رحیمی استاد دانشگاه ودکترای علوم سیاسی، حامد صبوری ماستر روابط بین الملل وافغان تبار کانادایی، سید طیب جواد سفیر پیشین افغانستان در واشنگتن وعمر صمد سفیر قبلی ما در کانادا وفرانسه ومحقق در مرکزتحقیقات صلح آمریکا مهمان بودم ودر مورد چند وچون انتخابات آمریکا بحث داشتیم، دوشخصیت اخیر الذکر از طریق اسکایپ در جمع ما بودند، راستش من عنوان هیچ یک ازین اشخاص را نداشتم والبته اصطلاحات قلمبه وسلمبه بسیاری را که در زبان سیاست مداران فعلی رایج است هم بلد نیستم اما چطور مرا دعوت کرده بودند نمی دانم، مگر اولین پرسش هم از من شد وفکر می کنم اولین تحلیلی را که من در موضوع بحث ارائه کردم راه تحلیل دیگران را بست ودر واقع بحث پس از آن عبارت دیگری از دیدگاه من بود، شاید من چنین فکر می کنم وبیش از حد بخود باور کرده ام، دوستان برای اینکه قضاوت بهتری نمایند تکرار این برنامه را امروز از تلویزیون یک ببینند بهتر است.

پرسش چنین شروع شد که تاثیرات نتایج انتخابات ایالات متحده آمریکا بر افغانستان چیست؟ وچرا در مناظرات انتخاباتی اوبا ما ورامنی افغانستان بر خلاف انتخابات ۲۰۰۸مطرح نبود؟ وچه تفاوتی در دیدگاه دوحزب ودو کاندید در مورد افغانستان محسوس است؟ پاسخ من تا جاییکه در ذهنم مانده این بود: ظاهرا چنان مشهور شده است که جمهوری خواهان طرفدار قدرت جهانی آمریکا است ودر پی برخورد خشن با دولتها وجریانهایی که در جهان منافع آمریکارا تهدید ویا تحدید می نمایند ودموکراتها طرفدار برخورد ملایم در سطح جهان وتوجه بیشتر به رفاه وتقویت درونی آمریکا هستند ولی این حرف در کلیت وبطور مطلق صادق نیست بلکه محور اساسی سیاستها وبرنامه های هردو حزب ودر نتیجه هردو کاندید منافع آمریکا است ومنافع نه مطلقا ثابت ونه هم مطلقا متغییر است بلکه مواردی ثابت ومواردی متغیر است.

در مواردی که منافع ملی آمریکا عناصر ثابتی تعریف وتثبیت شده است، تغییرات اشخاص در رهبری ایالات متحده وحاکمیت این یا آن حزب تغییری را در سیاستهای آمریکا نمی آورد، چنانکه دهها رییس جمهور در ایالات متحده تغییر کرده ولی سیاست حمایت از اسراییل همیشه پایدار بوده است، در مورد افغانستان هم بوش وحزب جمهوری خواه آغاز گر جنگ بودند واوبا ما وحزب دموکرات نه تنها ادامه دادند بلکه شدت هم بخشیدند، ۳۰۰۰۰نیروی جنگی اضافه شد وحملات طیارات بی سر نشین در دوسوی مرز با پاکستان گسترده وشدید گردیده وبن لادن ودهها رهبر وفرمانده تروریستها کشته شدند.

در حوزه هایی که منافع ایالات متحده متغییر است، طبیعی است که تاکتیک های عملیاتی تغییر می کند واین تغییر هم ربطی به اشخاص واحزاب ندارد بلکه باز هم بسته به تشخیص ملی از ایفای بهتر منافع ملی در سایه راهبرد عملیاتی سنجیده شده است، در آمریکا سیاست خارجی آنی اتخاذ نمی شود بلکه سیاست عملی فرایند یک گفتمان ملی است که از تئوری ونظریه پردازی اندیشه وران آغاز ودر محافل روشنفکری وحلقه های فکری وتحقیقاتی نقد وبررسی شده به رسانه ها وافکار جمعی می رسد، افکار عمومی مهمترین عنصر تعیین کننده در اتخاذ سیاستهای عملی دولت است، افکار عمومی در غرب وبخصوص ایالات متحده، بر احساسات وشعار استوار نیست بلکه پختگی ومتانت کافی دارد. دردولت نیز تصمیم گیرنده یک فرد نیست بلکه اولا نهاد های رسمی تصمیم گیری نظیر کنگره وسنا فوق العاده با صلاحیت ومهم هستند ودوما حزب حاکم در تعیین خطوط فکری وسیاسی رییس جمهور سهم دارد وفرض بر این است که کنگره وسنا ونیز هردو حزب عمده رقیب بدون افکار عمومی تصمیم آنی نمی گیرند وتصمیم شان در مورد افغانستان هم متاثر از افکار عامه خواهد بود.

افکار عامه در ایالات متحده به نفع ادامه جنگ وبرخورد خشونت بار با مخالفان دولت کنونی افغانستان نیست؛ مردم آمریکا در گیر طولانی ترین جنگ در تاریخ کشور خود است واز طرفی بحران اقتصادی به شدت آزار شان می دهد وازهمه مهمتر اینکه فرایند جنگ با القاعده وطالبان نتیجه ملموسی نه در عرصه نظامی ونه در بهبود زندگی مردم افغانستان وکاستن درد ها وآوارگی های آنها ونه هم در دولت داری بهتر ونهادینه شدن دموکراسی ودیگر ارزشهای بشری مطلوب برای ملت آمریکا داشته است.بنا براین هردو کاندید نمی تواند افکار عامه را که قطعا نهادهای رسمی واحزاب شان را هم متاثر می سازد، نادیده بگیرد، حتی رامنی انتقاد های اولیه اش مبنی بر تعیین جدول زمانی خاص(۲۰۱۴) را در روزهای اخیر پس گرفت وبا سیاست اوباما هماهنگ شد، او در آغاز می گفت که روند خروج ارتش آمریکا بر اساس جدول زمانی درست نیست بلکه “با تکیه به شرایط” وبا مشوره فرماندهان درست است.

تغییردر افکار عامه ودر نتیجه تغییر در تاکتیک های عملی ایالات متحده ونه استراتژی آن از دید من معلول چند علت است:

۱- نا کارگی حکومت افغانستان در همه عرصه ها باعث دلسردی مردم آمریکا ومتحدان اروپایی شان شده است، حکومت نتوانست از فرصتهای بی نظیر بدست آمده کمترین استفاده مطلوب را در بهتر شدن زندگی مردم نماید ودموکراسی پر هزینه ای را که جهان برای افغانستان پیشکش وبرای آن مصرف هنگفت وکمر شکنی نمود با تقلبات وحشتناک در انتخابات های نمایشی برباد داد وبه مردم جهان تلقین کرد که در افغانستان استعدادی برای توسعه وپیشرفت وجود ندارد.

۲- نه تنها حکومت افغانستان قناعت دنیارا برای تداوم حمایت وسیاستی که جهان ودر راس ایالات متحده از سال ۲۰۰۱در قبال افغانستان شروع کرده بودحفظ نتوانست بلکه رهبران دنیارا از گفته های شان که راه آغاز شده را تا پایان با افغانها می پیمایند به شدت پشیمان کرد وسر انجام آنها مجبور شدند بگویند “برای حکومت خرها قربانی می دهند”(تونی بلیر) ویا اعتراف کنند که “با فاسدترین گروه در جهان شریک شده اند وچه کنند که ساخته خود شان است”(فرانسوا میتیران).برای دنیا سخت دشوار است که مال وجان خود را قربانی رژیمی نماید که خود به وجود آورده واکنون نه تنها آواز دشمنی بلکه عملا با کشتن فرزندان شان توسط سربازانی که خود تربیه کرده اند نشان دشمنی را می بینند.

۳- حکومت افغانستان تنها در عرصه نهادینه سازی دموکراسی وشکل دهی یک نظام با ثبات ملی ناکام نبوده بلکه حتی در مصرف کمک های بی دریغ جهانی نیز هم نا کام ترین است وهم فاسدترین. هرساله آمار های رسمی همین حکومت نشان می دهد که حکومت در مجموع قادر به مصرف نمودن ۳۰تا۳۵% بودجه انکشافی خود است؛ بودجه ای که سقف آن نهایتا به ۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰دلار می رسد یعنی معادل بودجه یک پروژه متوسط زیر بنایی در کشورهای همسایه ما!برعلاوه اینکه بودجه کمک شده مصرف نمی شود، مقدار مصرف شده هم درگیر ودار فساد اداری وغارت گری مقامات دولتی وباند های مافیایی دولت سه تقسیم می شود:یک حصه صرف رشوت واخاذی مقامات در مراحل مختلف تطبیق یک پروژه می گردد وحصه دوم نفع وسودی است که شرکتهای تطبیق کننده دست به دست کرده می برند وحصه سوم مصرف پروژه می گردد وبه همین دلیل مطلقا پروژه های انجام یافته بی کیفیت ترین پروژه ها در کشور است.

۴- دولت افغانستان فاقد دیدگاه واحد وباور ونگاه مشترک وسر انجام استراتژی روشن در قبال مهمترین مسایل ملی همانند جنگ وصلح، سیاست خارجی، اقتصاد ودولت سازی است وچند گانگی دید وباورها موجب شده تا نگاه ها به مسایل از دریچه منافع شخصی، باندی وقبیلوی باشد وهمین نوع نگاه ها تعریف انحرافی از منافع ملی را بحیث پوشش وتوجیه کار کرد های انحرافی تبارز می دهد لذا لابی افغانستان در غرب وبخصوص ایالات متحده که افکار عامه از آن جهت می گیرد نیز متاثر از همین آشفتگی است، در حالی که لابی کشور درد سرسازی مثل پاکستان فوق العاده قوی است واز خلاء دیپلماسی فعال ویک دست افغانستان استفاده کرده مارا در نزد دوستان ما بد جلوه داده است، زمانی کرزی داد می زند پاکستان عامل بد بختی های ماست وگاهی که آمریکا با این عامل می خواهد برخورد کند کرزی می گوید در کنار پاکستان می ایستد، قضاوت افکار عامه آمریکا نسبت به افغانستان چه می تواند باشد؟ آیا این بهترین درس برای آنها نیست که دوست دیرینه وقدرتمندخودرا بامید دوستی بی معیار ما از دست ندهند؟

۵- پاکستان بار دیگر جای خود را در کنار جامعه جهانی یافته واعتماد دنیا از رفاقت وظرفیت دوستی ما با جهان از بین رفته است وزمانی که پاکستان در محور بازی های منطقه ما حضور دارد انزوای افغانستان حتمی است وما نباید از کاندیدان کارکشته وبا تجربه آمریکایی که افکار پخته ملتی را باخود دارند توقع بی جای داشته باشیم.

۶- جنگ ومصارف آمریکا در افغانستان دست آورد ملموسی ندارد وبه همین دلیل برای مردم آمریکا دلچسب نیست واین علت به تنهایی برای اوبا ما ورامنی کافی بود که درمباحث کمپاینی خودرا درگیر آن نسازند. هردو حزب رقیب در جنگ افغانستان یک سان نقش دارند، یکی آغاز کرد ودیگری به قوت ادامه داد.

۷- وحرف اخیر اینکه ماهیت جنگ در افغانستان جدا در حال دگرگون شدن است؛ از جنگ منظم به یک جنگ استخباراتی، ناتو وآمریکا بخصوص می خواهد بار جنگ را از شانه های شان سبک ساخته آن را از راه دور کنترل وبه صورت مخفی وغیر مرئی اجراء نمایند وبدیهی است که جنگ استخباراتی ماهیت کمپاینی ندارد.

در مجموع تفاوت چندانی در نگرش وروش هردو حزب رقیب در مورد افغانستان وجود ندارد وحال که این سطور را می نویسم پیروزی اوبا ما قطعی شده است بدون تردید روند همانی است که بوده است. معنی این حرف این است که افغانستان برای آمریکا دیگر نقطه فراموش شده نیست ولی در محراق ومحور بازی ها حکومتی بنام افغانستان وجود نخواهد داشت، آمریکا جنگ بعدی را که ماهیت استخباراتی دارد منهای حکومت کرزی رهبری می کند ووسیله بازی اش پاکستان است تا افغانستان، مگر اینکه مردم افغانستان در انتخابات آینده تصمیم دیگری بگیرد.

منبع: سایت لیگان



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

FOLLOW ME ON İNSTAGRAM : im_amiral
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان (...) و آدرس rap3nter.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 63
بازدید ماه : 233
بازدید کل : 18956
تعداد مطالب : 520
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->