joke 2
 
(...)
JİYANEM KÜRDİSTAN
شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 21:14 ::  نويسنده : alejandro calvo       

 يه روز داشتم كانتر انلاين ميزدم كه ديدم يكي از دوستا كه دختر بود داره زنگ ميزنه !
گوشيو برداشتم ديدم ميگه دوستم بم dvd داده براش اهنگ بريزم ، ميگه هركاري ميكنم نميتونم درستش كنم تو كامپيوترم ميخونه اما تو dvd پلير نه !
گفتم شايد dvd سوخته !
گفت نه سالمه !
گفتم با چه برنامه اي رايت كردي؟
گفت : رايت چيه !
اهنگارو كپي پيست كردم رو dvd!

تو كانتر فقط نارنجك مينداختم زير پام تا منفجر بشم !




سر کلاس زبان خارجه، استاد از رفيقم چيزي پرسيده که بايد به انگليسي جوابشو مي داد. چند ثانيه طول کشيد واون همون طور که داشت فکر مي‌کرد با خنده گفت :
...loading, please wait...




هفت سالم بود تازه خوندن ياد گرفته بودم،ميرفتم قبرستون دم خونمون
سرقبرها قرآن ميخوندم،پول ميگرفتم.يک بار بابام منو ديد،
جوري کتکم زد نزديک بود همونجا خاکم کنند.




بچه خواهرم کلاس اوليه،
اومده پيشم ميگه:
دايي؟
ميگم: جانم؟
ميگه: من کي ياد ميگيرم بنويسم "خَ" ؟
ميگم: نميدونم، چرا؟؟
ميگه : آخه ميخام بنويسم دايي امين خَر است!
منو ميگي

چي بگم هنوز هستم .....




دختر عموم داشت شوهرشو صدا میکرد میگفت :
پیشیه من ..
موشی ...
جوجوی من ...
بعد به من گفت : محمد و صدا کن ...
...
منم بلند گفتم : حیووون خانمت کارت داره !!!
نمیدونم چرا 6 ماهه دختر عموم باهام حرف نمیزنه !!! مگه
پیشی و موشی و جوجو 3 تاشون حیوون نیسن ؟؟؟
فک و فامیل بی عصابی داریماااااا




یکی از دوستان تعریف میکرد:
چند سال پيش كه ميخواستم گواهي نامه بگيرم،
كله صبح پاشدم برم كه امتحان توشهری بدم.
افسره اسمای گروه مارو که خوند ، به من گفت:
شما بشين پشت فرمون!
منم نشستم ديدم در جلو هم باز شد یارو نشست.
منم راه افتادم يه پنج دقیقه ای که گذشت گفتم:
جناب! حالا چیكار كنم؟!
يارو برگشت گفت: جناب كيه؟؟ منم اومدم امتحان بدم ..!
آدماي عقب ماشين

هيچی ديگه! افسره رو جا گذاشته بودیم




این سامان گلریز اومده شبکه سه میگه میخوام یه ساندویچی آموزش بدم که دانشجوهایی که تو خوابگاه هستن و فر ندارن روی همون گاز کوچیک بتونن تهیه کنن.....!!!
حالا مواد اولیه اش چی بود؟
گوشت بوقلمون دودی ، پنیر پیتزا ، نون تست ، سس فرانسوی و سایر مخلفات .....!!!!! مرتیکه دانشجو ندیده......




بچه یکی از فامیلامون 7 سالشه بردنشون از طرف مدرسه موزه !
اینم اومده مانتوی معلمو کشیده پاشو کوبیده زمین گفته این آتو آشغالا چیه نشون ما میدین ببرینمون شهربازی!

ما 7 سالمون بود فک میکردیم معلم یکی از پیامبرای الهیه جهت تربیت ما نازل شده وشغلش انبياست.




دربون مدرسه مون یه بار بهم گفت بچه درس بخون با سواد شی، منو ببین، اگه چار کلاس سواد داشتم الان دربون بانک بودم، نه این خراب شده




توی ماشین یکی از دوستام نشسته بودم که داشت با سرعت 100 توی کوچه میروند، بهش گفتم : علیرضا ، یکم آروم تر ،یهو بچه ای چیزی میا جلوی ماشینتا!!!
گفت: نترس ماشین من ترمز ADSL داره!!!!
گفتم: خدا رو شکر که ترمزش وایر لس نیست!
میگه معلومه چی میگی؟؟؟؟؟
گفتم : خفه شو آروم برو!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

FOLLOW ME ON İNSTAGRAM : im_amiral
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان (...) و آدرس rap3nter.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 237
بازدید کل : 18960
تعداد مطالب : 520
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->