ردپای شصت و هفتم
 
(...)
JİYANEM KÜRDİSTAN
7 اسفند 1391برچسب:, :: 22:13 ::  نويسنده : alejandro calvo       

زندگی در طهران

بلاخره کتاب «من او»، نوشته «رضا امیرخانی» را بستم. چند ماه بود که در صفحات سیصد این رمان گیر کرده بودم و تکان نمی خوردم. انگار نمی خواستم تمامش کنم. یه جورهایی شده بود حذف کننده لحظه هایی که نمی خواستم حس شان کنم. به همین خاطر همیشه کنارم بود. گاهی روی میز، گاهی روی مبل و گاهی کنار بالشم روی تخت. در این چند ماه گذشته هر وقت می خواستم نباشم شیرجه می زدم به «من او». می رفتم به خانه فتاح ها. می رفتم در گودی های طهران قدیم قدم می زدم. می رفتم درجمع خانواده و محله ای پر جنب و جوش. پر از حرف، پر از اتفاق، پر از عشق. می رفتم تا کوره پزخانه خانواده فتاح، بین کارگرها.  روزهای کشف حجاب. روابط محکم بین همسایه ها. اعتقادات. نگاه ها. هفت کور. تکه کلام ها. چقدر حضور در دنیای این رمان را دوست داشتم. فکر می کنم به دلیل تصویرسازی قوی نویسنده، من هیچ وقت زندگی چند ماهه در صفحات «من او» را فراموش نخواهم کرد. در این رمان، راوی از ابتدا، انتها را برایت شرح می دهد. بعد لحظه لحظه اطلاعاتت را بیشتر می کند. بعد هر چه بیشتر پیش می روی می فهمی که باید عمیق تر بدانی و در آخر متوجه می شوی که تازه به پایان «من او» رسیده ای. گفتگوی راوی های داستان با هم، فلش بک های شفاف و رشته محکم داستان از جمله امتیازهای این رمان بود... و بخش هایی که از «من او»  در ذهنم ماندگار شد:

-         فتاح - یکی از شخصیت های اصلی رمان - در واکنش به  اتفاق های کشف حجاب در زمان رضاشاه:«مملکت ما از دیار کفر پلید تر است! دست کم در کفرستان به قاعده ای آزادی هست که هر کسی آن طور که خواست زندگی کند. اما این جا اجبار است که آن طور که دیگران می خواهند، زندگی کنیم. آدم باید آن طور زندگی کند که خدا می خواهد اما اگر نشد آن طور که خودش می خواهد به ز آن طور است که دیگران می خواهند...»!

-         « تنها بنایی که اگر بلرزد محکم تر می شود، دل است! دل آدمی زاد باید مثل انار چلاندش تا شیره اش در بیاید... حکماً شیره اش هم مطبوعه! اما دل آدم را که می ترکانند، دیگر شیره نیست، خونابه است...باز هم مطبوعه؟»

-         «آزادی یعنی هوا! مهم نیست که بشناسی اش. مهم این است که در آن نفس بکشی... این را به آن هایی می گویم که خیال می کنند با سخن رانی شان باید به ما آگاهی بدهند. آزادی بدیهی است. تعریف نمی خواهد...»

-         «اگر یک آدم خوب، خیلی خوب، میان یک جمع نباشد آن جمع به شمار سه از بین می رود. گرگ ها هم را پاره می کنند... پس نخ تسبیح همان آدم خوب است. همان کار خوب است..»

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

FOLLOW ME ON İNSTAGRAM : im_amiral
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان (...) و آدرس rap3nter.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 84
بازدید ماه : 254
بازدید کل : 18977
تعداد مطالب : 520
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->