(...)
JİYANEM KÜRDİSTAN
یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:joke,rap,hichkas,sex,love,farsi,tarikh, :: 18:48 ::  نويسنده : alejandro calvo       


پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:love,lovly,rap,hichkas, :: 19:22 ::  نويسنده : alejandro calvo       

 به نام آنکه بر وجود انسان دمید

و به نام آنکه دل را آفرید
تا پدیده ای چون عشق را معلول آن کند
پس به نام پروردگار عشق و
به نام پروردگار هستی
سلام به همه دوستان عزیز...
هدف از ساخت این تاپیک زدن حرف دلــــــــــــه. پس اهل دلاشــــــو عشقـــــــــــــه جانم!

˙·٠•●♥♥●•٠·˙˙·٠•●♥♥●•٠·˙
معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.
˙·٠•●♥♥●•٠·˙˙·٠•●♥♥●•٠·˙
مفهوم عشق چیست؟
عشق که از یک قلب (در وسط) تشکیل شده که حاوی «کشش»،«احساس» یا «تفاهم» است و یک احساس با ارزش را تداعی می‌کند.
اگر چه تعریف دقیق کلمه«عشق» کار بسیار سختی است و مستلزم بحث‌های طولانی و دقیق است، اما جنبه‌های گوناگون آن را می‌توان از طریق بررسی چیزهایی که «عشق» یا عاشقانه«نیستند» تشریح کرد. عشق به عنوان یک احساس مثبت (وشکل بسیار قوی «دوست داشتن») معمولا درنقطه مقابل تنفر (یا بی احساسی محض) قرار می‌گیرد و در صورتی که درآن عامل میل جنسی کمرنگ باشد و یک شکل خالص و محض رابطه رمانتیک را متضمن باشد، با کلمه شهوت قابل قیاس است؛ عشق در صورتیکه یک رابطه بین فرد ودیگر افراد را توصیف کند که درآن زمزمه‌های رمانتیک زیادی وجود دارد در مقابل دوستی و رفاقت قرار می‌گیرد ؛ با وجود آنکه در برخیاز تعاریف «عشق» بروجود رابطه دوستانه بین دو نفر در بافت‌های خاص تاکید دارد.
«عشق» در معنای عام خود بیشتر به وجود رابطه دوستانه بین دونفر دلالت دارد. عشق معمولا نوعی توجه واهمیت دادن به یک شخصیا شیء است که حتی گاهی این عشق محدود به خود نمی شود (مفهوم خودشیفتگی ). با این وجود در مورد مفهوم عشق نظرات متفاوتی وجود دارد. عده‌ای وجود عشق را نفی می‌کنند. عده‌ای همان را یک مفهوم انتزاعی جدید می‌دانند و تاریخ «ورود» این واژه به زبان انسان‌ها و در واقع اختراع آن را طی قرون وسطی یا اندکی پس از آن می‌دانند که این نظر باگنجینه باستانی موجود در زمینه عشق و شاعری در تضاد است. [۳] . عده دیگری هم می‌گویند که عشق وجود دارد و یک مفهوم انتزاعی هم نیست، اما نمی‌توان آن را تعریف کرد و در واقع کمیتی معنوی و متافیزیک است. برخی از روان‌شناسان اعتقاد دارند که عشق عمل به عاریه سپردن«مرزهای خودی» یا « حب نفس » به دیگران است. عده‌ای هم سعی دارند عشق را از طریق جلوه‌های آن در زندگی امروزی تعریف نمایند.
تفاوت‌های فرهنگی میان کشورها و اقوام مختلف امکان دستیابی به یک معنای عمومی و فراگیر درمورد کلمه عشق را تقریبا ناممکن ساخته‌است. در توصیف کلمه عشق ممکن است عشق به یک نفس یا عقیده ، عشق به یک قانون یا موسسه، عشق به جسم (بدن)، عشق به طبیعت، عشق به غذا، عشق به پول، عشق به آموختن، عشق به قدرت، عشق به شهوت، و یا عشق به انواع مفاهیم دیگر مد نظر باشد و افراد مختلف برای افراد و چیزهای مختلف درجه دوست داشتن متفاوتی را بروز می‌دهند.عشق مفهومی انتزاعی است که تجربه کردن آن بسیار ساده تر از توصیفش است. به علت پیچیدگی مفهوم عشق و انتزاعی بودن آن معمولا بحث درمورد آن به کلیشه‌های ذهنی خلاصه می‌شود و درمورد این کلمه ضرب المثل‌های زیادی وجود دارد، از گفته ویرژیل یعنی «عشق همه جا را تسخیر می‌کند» گرفته تا آواز گروه بیتلز یعنی « همه چیزی که به آن احتیاج داری عشق است »
˙·٠•●♥♥●•٠·˙˙·٠•●♥♥●•٠·˙
بغض...
به چه میخندی تو؟؟؟
به مفهوم غم انگیز جدایی؟؟
به چه چیز؟؟؟
به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟
به چه میخندی تو؟
به نگاهم که چه عاشقانه تو را باور کرد؟
یابه افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد...
به چه میخندی تو؟؟؟
به دل ساده ی من میخندی؟؟؟که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟؟؟
خنده دار است....
بخند...!!!
˙·٠•●♥♥●•٠·˙˙·٠•●♥♥●•٠·˙
دل نوشته...
کاش آسمان میدانست!!!
درد من چیست
کاش میدانست نیاز من چیست
کاش میدانست به یک قطره باران نیز قانعم ...
کاش آسمان میدانست درد منی که همان کویر خشک و بی جانم چیست
دلم مثل کویر از محبت و عشق خشک و بی جان است
عاشقم ولی یک عاشق تنها یک عاشق بی کس !
عاشقی که معشوقش در کنارش نیست ....
کاش دریا میدانست کویر چیست !
راز درون دریا رویایی است محال برای همان کویر تنها !
دلم مثل کویر آرزوی دیدن دریا را دارد اما دریایی نیست تنها یک خواب است و بس !
کاش باران میدانست معنی انتظار چیست ...
منی که همان کویر تشنه و بی جانم سالهاست که انتظار یک قطره باران را می کشم اما افسوس که این انتظار بیهوده است ...
و ای کاش آسمان میدانست درد دل این کویر خسته و تشنه چیست...
˙·٠•●♥♥●•٠·˙˙·٠•●♥♥●•٠·˙
چقدر دوست داشتم یک نفراز من می پرسید:
چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟
اما افسوس که هیچ کس نبود ...
همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...
آری با تو هستم ...!
با تویی که از کنارم گذشتی...
و حتی یک بار هم نپرسیدی،
چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!



پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:roh,rap, :: 18:50 ::  نويسنده : alejandro calvo       

 جهان های روحی(جهان دوم)

جهان های روحی(جهان دوم)

 

جهان های روحی(جهان دوم)

بعد از مرگ كلیه ی كسانی كه دارای نواقصی در سیر تكاملی روحی خود هستند بنا به قانون حاكم.وارد جهان دوم میگردندوجهان دوم جهان ظلمت نامیده میشود منظور از جهان ظلمت یك محیط خاصی نیست بلكه محیطی هزاران مرتبه بالاتر از محیط مادی و گشترده تر از آن كه خود دارای طبقاتی می باشد.است.هرچه به سطوح پایین آن برویم ظلمت و تاریكی حاكم است و در تاریكی ترین نقاط آن ارواح شرور.بنا به حكم قانون به سایر ارواح حاكمیت دارند و آنان همیشه در آزار و اذیت یكدیگر هستند و این رودند تا زمانی ادامه دارد كه آنان به حدود خاصی از درك وارد گردند. 
سطوحی بالای جخان ظلمت.نسبت به سطوح پایینی آن بسیار عالی است ولی در نوع خود ارواح محلی برای تطهیر و رسیدن به درك لازم می باشد.و در آنجا ارواحی جهت ارشاد و پاك سازی روحی همیشه از جهان های قانون بالا برای انجام ماموریت وجود داردند و جهان دوم مستقیما زیر نظر قانون جهان سوم اداره می گردد و در آنجا بسیار بد جایگاهی است. 
از سطوح جهان ماده هر كسی توانایی ورود به جهان دوم و سوم و جهان های بالاتر را قبل از مرگ ندارد. 
هر كسی بخواهد به جهان های بالاتر وارد گردد به حكم قانون لایتغیر امكان برگشت دوباره به ماده را ندارد ولی كسانی كه در حالات روحی موفق به درك جهان دوم یا سوم یا جهان های بالا میگردند در حقیقت به این جهان ها ولرد نمی گردند بلكه آنها سیر خود را در ابرآگاهی نسبت به جهان های بالا توسط ارواحی كه شاید او را ببیند و یا نبیند انجام می دهند.و شخص خیال می كند كه واقعا به آن جهان ها وارد گردیده و یا مشابهی از شرایط جهان های بالا را به امر قانون در جهان مادی توسط ارواح راهنما برای شخص مذكور به مجود می آورند. 
قانون اینست كه تا كسی خود عملا به جهان دوم یا سوم یا بالاتر وارد نگردد از اسرار آن با خبر نمی گردد و هیچگونه اطلاعاتی به جر آن مواردی كه از طرف قانون صلاح دیده شده و لازم است از آن جهان ها درز نمیكند.و اگر كسی هم به نوعی در ابر آگاهی از آن اطلاع پیدا یابد میبیند كه موقع بیداری قسمت اعظم رویا و سیر و سفر وی به ذهن آكاهی عادی اش وارد نشده و چیزی به یادش نمی آید شاید كسانی باشند كه از لحاظ گانه از چهار به بالاتز باشند.همین ها هم اگر به آن جهان ها سیر كنند باز موقع رجعت مقداری از آن اطلاعاتی كه محرمانه است از خاطر آنان پاك میگردد و فكر میكنند كه توانسته اند جهان های بالا را ببینند.ولی غافل از آنند كه تمام سیر و سلوك اینان حداكثر در محدوده ابر آگاهی رویداده است و كسی حق ورود مه جهان های بالاتر را ندارد و اگر اینان به حق خود منصف باشند و آن قدرت لازمه تشخیص و كارآیی در مورد ارتباطات با ارواح از سطوح بالا را دارند اگر موارد مذكور را بررسی كنند به نتایج بالا خواهند رسید كه سیر و سفر در جهان های بالا فقط با انرژی قانون میسر است و آن انرژی نیز تا كنون در اختیار كسی نبوده كه از آن استفاده نماید به جر شخصی كه به او داده شده و نماینده قانون است. 
كسانی كه سلسله وار پشت سر هم یكی بعد از دیگری نماینده قانون خواهد بود از قانون حق استفاده از آن انرژی به او خواهد داد تا بتواند بعضی از افراد را بنا به صلاح دید در جهان های بالا البته با توجه به حدود و قدرت حاكمیت وی كه از قانون تعیین میگردد سیر دهد باز همین اشخاص نیز میتوانند از مواردی كه ورود آنان به جهان مادی صلاح نیست اقدام به انتقال اطلاعات ممنوعه به جهان مادی گردند. 
فقط نماینده قانون انرژی لازم جهت سیر اشخاص در جهان های بالا به نسبت اجازه ای كه داده شده دارد و هر كس این ادعا را میكند كه توانسته در جهان های بالا سیر كند كذب كاذب است و اگر بخت یار بوده حداكثر در ابرآگاهی میتواند باشد. 
كسانی كه محدوده جهان ظلمت را سیر نموده اند آن را بسیار بد جایگاهی میدانند البته آن خود نیز از رجمت خداوندی است.همچنان كه در قرآن كرید میفرماید:جهنم از ظاهر عذاب دوزخ است و از باطن در رحمت)). 
و اینگونه اشخاص پس از سیر خود از دیدن آنجا بسیار غمگین و فشار خاصی را متحمل میگردند و به خود قرو میروند وآنان حتی از نگاه كردن به جهان دوم كراهت از خود نشان میدهند و موقع سیر از روی آن تمایلی به دیدن آن ندارند و از ارواحی كه در آن هستند بسیار گریزانند و نمی خواهند اعمال آن ها گریبانگر اینان گردد. 
حتی نگاه كردن از دور به جهان دوم بسیار ناراحت كننده است.انسان هایی كه در آن محیط قرار دارند تمام اعمالشان را با خود حمل میكنند و در دیدن این افكار و حالات روحی بسیار زننده و دلگیر است.اما غافل از آن كه همه خود میدانند .ولی بدان عمل نمیكنند .با اعمالی كه انجام داده اند با اینكه از آن گریزانند بعد از مرگ به جهان دوم می رومد.نفس شیطان در جهان دوم حاكم است پس هر كس متواند نفس شیطان را از خود دور كند تا زمانی كه حتی ذره ای از آن باقی باشد حق ورود به جهان سوم را ندارند.البته راه برای آنان همیشه باز است ولی حیائی كه به جهان سوم حاكم است از شرم.آنان را خرد خواهد كرد.آنهایی كه به همه اسفل السافلین یا قعر جهان دوم میروند.روح آنان مرده است وتحمل فشار حاكی از شرم و حیا را نخواهد داشت و به خود جازه ورود به جهان سوم را نخواهند داد.هر كس بمیرد به نسبت اعمالی كه انجام داده روح اش دارای انرژی خاصی خواهد بود و این انرژی كه محدود به اعمال اشخاص است آنان را از روی جهان دوم رد می كند. 
و هركجا كه سطح ارتعاش آنان با آن برابر است فرود می آورد.قعر جهان دوم اواسط یا اواخر جهان دوم و شاید انشاالله تا جهان سوم كه تماما" بستگی به انرژی دارد كه آن را به طور صحیح در خود انباشته است. 
هر كسی كه میمیرد سوار تاب الهی میگردد(پل صراط)و تاب الهی او را با خود به بالا می برد و تا آنجا كه انرژی دارد سوار آن است.در جایی كه انرژی اش تمام شد از آن پیاده میشود. 
انذژی انسان را حداقل به جهان سوم میرساند از نوع انرژی طلایی یا قانون است و كسانی كه نتوانند به انرژی طلایی دست رسی پیدا كنند لاجرم لایق جهان دوم خواهند بود و بعد از طی مراحلی كه مربوط به تطهیر روحی آنان است میتوانند به آن انرژی دست رسی و به وسیله آن به جهان سوم وارد گردند. 
كسانی كه به طور آزمایشی از طرف قانون به جهان سوم فقط برای یك لحظه وارد شده اند گفته اند اگر انرژی قانون از ما حمایت نمی كرد بر اثر شرك و حیایی كه داشتیم و خود را لایق آن جهان نمیدیدیم خرد میشدیم و امكان تحمل چنان فشاری برای ما میسر نیست و اگر كسانی توسط یك انرژی برتر.به جهان بالاتر از حدود خود بروند به محض اینكه حمایت آن انرژی از آنان قطع گردد قورا" به سطح جهانی كه لابق آن هستند بر میگردند. 
اكثریت انسان های روی زمین كه یك گانه اول را دارا هستند حتی لایق ورود به جهان دوم نیز نمیباشند.برای درك جهان د.م باید دارای گانه دوم باشند و با استفاده از كالبد دوم توسط گانه دوم كه به حركت در می آید وارد جهان دوم میگردند و آن را درك كنند. 
این از رحمت خداوندی است كه هر فرد یگانه كه میمیرد خداوند از در رحمتش گانه دوم را به او عطا میكند تا با آن وارد جهان دوم گردد.



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

FOLLOW ME ON İNSTAGRAM : im_amiral
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان (...) و آدرس rap3nter.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 68
بازدید دیروز : 100
بازدید هفته : 2112
بازدید ماه : 2104
بازدید کل : 21055
تعداد مطالب : 520
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->